سنجش آسیب‌پذیری کشاورزان گندم‌کار در زمان خشکسالی مطالعه موردی: سرپل‌ذهاب، اسلام‌آبادغرب و جوانرود

چکیده

     خشکسالی به عنوان یک بلای طبیعی، بیشترین خسارات مالی را بر جامعه کشاورزان وارد می­سازد. از این­رو، سنجش آسیب­پذیری اولین مرحله در مدیریت ریسک خشکسالی است. هدف از این مطالعه، سنجش آسیب­پذیری اجتماعی–  اقتصادی کشاورزان گندم­کار شهرستان­های سرپل­ذهاب، اسلام آبادغرب و جوانرود استان کرمانشاه، در زمان خشکسالی است. در این مطالعه از روش پیمایشی استفاده شد و داده­ها از370 کشاورز گندم­کار با استفاده از روش نمونه­گیری طبقه­بندی چندمرحله­ای جمع­آوری گردید. به­منظور جمع­آوری داده­ها از مصاحبه­ی حضوری با کشاورزانی که خشکسالی سال­های 88- 1386 را تجربه کرده بودند، بهره­گرفته­شد. پس از مرور ادبیات و مطالعات مقدماتی، شاخص­های اجتماعی- اقتصادی آسیب­پذیری استخراج شدند. برای سنجش آسیب­پذیری اجتماعی- اقتصادی کشاورزان گندم­کار از فرمول می­بار و والدز (2005) استفاده شد. یافته­های پژوهش نشان می­دهد که کشاورزان جوانرود (37/3) بالاترین ضریب آسیب­پذیری اقتصادی را داشتند. این درحالی است که کشاورزان سرپل­ذهاب از لحاظ شاخص­های اجتماعی با (28/3)، بیشتر آسیب­پذیر بودند. پژوهش حاضر دستاوردهایی را برای مدیریت خشکسالی در استان کرمانشاه ارایه می­دهد. بر این اساس، اگر هدف نهایی سیاست­گذاران کاهش خشکسالی باشد، باید تخصیص منابع برای مناطق متأثر از خشکسالی بر اساس درجه­ی آسیب­پذیری کشاورزان صورت بگیرد.

کلیدواژه‌ها